تابه‌حال چندبار از کنار بساط فروش شورت‌های «مردانه» عبور کرده‌اید؟ از کنار تابلوی «ورود آقایان ممنوع» روی درِ ورودی مغازه‌ی لباس زیر «زنانه» چطور؟ چندبار پیش آمده است که شما یا مغازه‌دار، هنگام خرید نوار بهداشتی (برای خود یا فردی دیگر) معذب شده‌ باشید؟ اگر عضوی از جامعه‌ی زنان هستید، چند مرتبه به‌خاطر اصلاح‌نکردن موهای بدنتان شماتت شده‌اید؟ اگر حامله بوده‌اید، چقدر این موقعیت، روی حس شما برای حضورتان در کنار دیگران تاثیر گذاشته است؟ این‌ها سوال‌هایی‌ست که هنگام گذر از کنار بساط فروش شورت «مردانه» در میدان هفت‌تیر تهران از خودم پرسیده‌ام.

با خودم فکر می‌کنم که اگر همین شورت‌ها «زنانه» بود چه اتفاقی می‌افتاد؟ بعد یاد حرف خانم فروشنده‌ی لباس زیر «زنانه» می‌افتم که می‌گفت «بعضی از مشتری‌های ما موقع خرید مشکل دارند. آن‌ها دوست دارند که همسرشان هم در انتخاب لباس همراه آن‌ها باشد، درحالی‌که ورود آقایان به مغازه‌های این‌چونینی ممنوع است».

تابوی «زن» ‌بودن نه‌تنها در ایران، بلکه در سایر کشورهای دنیا هم به شکل‌های مختلف رواج دارد. البته تابوهای مربوط به «زن» بودن در جوامع مذهبی به‌دلیل فرهنگ پوشش برای زنان شدت بیشتری دارد. امروزه برخی سازمان‌های مدافع حقوق زنان، به قصدِ از بین بردن این تابوها و برای تبدیل‌کردن آن‌ها به اموری عادی، فعالیت‌های گوناگونی انجام می‌دهند. برای نمونه، در کارزارهای مختلف افراد را تشویق می‌کنند که از تجربه‌های خود در زمینه‌ی تابویی خاص در رسانه‌ها صحبت کنند یا بنویسند.کنش‌گران فارسی‌زبان هم سال‌هاست که تلاش می‌کنند از طریق صحبت بیشتر در جمع‌های خصوصی، نوشتن در وبلاگ‌ها، بحث در رسانه‌های اجتماعی و حتا رادیو و تلویزیون (خارج از ایران) در راه فروکاستنِ بارِ این تابوها گام بردارند.

آن‌چه که باعث چالش بیشتر می‌شود، مواجهه‌ی «فرد» با «واقعیت اجتماع» است. این‌که بتوانیم آگاهانه برای مقابله با تابوهای ذهنی خودمان دست‌به‌کار شویم، به‌طور قطع بزرگ‌ترین و سخت‌ترین گام در این مسیر است. برای مثال این‌که شخص بتواند در وبلاگ خود راجع به تجربه‌ی عادت ماهانه‌اش بنویسد، تمرین خیلی خوبی برای حرف‌زدن راجع به آن در جمع‌های دوستانه، خانواده و اجتماع است. خیلی مهم است که گاه‌به‌گاه این تمرین را در فضایی غیر مجازی نیز انجام دهیم. برای نمونه، تلاش کنیم که با تمرین و تکرار، طرح کلمه‌ی «نوار بهداشتی» را به‌سادگیِ گفتنِ «ماکارونی»، «چیپس» و اقلام دیگر دربیاوریم.

اتفاقی که به‌طور معمول در دلِ جامعه رخ می‌دهد این است که افراد در برابر تغییر مقاومت نشان می‌دهند. بنابراین مقابله با تابو نیز، که یک تغییر به حساب می‌آید، با مقاومت روبه‌رو می‌شود. برای مثال، هم ماموران مترو و هم بعضی از زنان، با فروش لباسِ زیرِ «زنانه» در واگن‌های نزدیک به واگن مردان به‌شدت مقابله می‌کنند؛ تا آن‌جا که حتا اگر یکی از این دست‌فروش‌ها در واگن مربوطه به تبلیغ کالای خود مشغول شود، همکارانش او را محکوم می‌کنند که کسب‌وکار آن‌ها را به‌خطر انداخته است، چراکه پس از آن ماموران جلوی همه را به‌خاطر این موضوع می‌گیرند و به‌اصطلاح «خشک و تر با هم می‌سوزند». این در حالی است که همین افراد، زمانی که ماموران به‌صورت عمومی با حضور دست‌فروش‌ها در واگن‌های مترو مقابله می‌کنند، حمایت همکاران خود را طلب می‌کنند یا به جانب‌داری از آن‌ها می‌پردازند.

تغییری که از آن صحبت می‌کنیم گاهی خیلی فردی است. برای نمونه، ممکن است مردی علاقه داشته باشد که موهای بدنش یا ابروهایش را اصلاح کند، یا زنی به اصلاح موی بدن خود تمایلی نداشته باشد. با وجود این‌که این موردها انتخاب‌هایی فردی هستند، به‌طور معمول با نگاه‌های متعجب یا گاه اعتراض دیگران مواجه می‌شوند. دلیل معترضان هم این است که اصلاح موی بدن و ابرو کاری «زنانه» به‌حساب می‌آید و برای یک «مرد» نامناسب است. با نسبتی مشابه اصلاح‌نکردن موی بدن برای «زنان» هم ناخوشایند محسوب می‌شود و مغایر با آراستگی‌ای که از یک «زن» انتظار می‌رود تصور می‌شود. از این‌رو چه تغییر فردی باشد یا در سطح اجتماع رخ دهد، این تابوست که حکم بر ناثواب‌بودن امر می‌کند.

بعضی‌وقت‌ها تابوی صحبت‌کردن از برخی موضوع‌ها، نظیر خشونت خانگی، تجاوز و موارد این‌چونینی می‌تواند به نابودی فرد و زیست شخصی او منجر شود. چیزی که لازم است مورد توجه قرار گیرد، تلاش برای آگاه‌شدن از این است که تابو به ناخودآگاهِ ما نفوذ می‌کند و اغلب کارکردی بازدارنده دارد؛ به این معنی که فرد در برابر آن‌چه که مغایر با باورهای او و جامعه‌ی اوست، چونان به ضدیت برمی‌خیزد که گویی هیچ حقیقتی جز آن‌چه او باور دارد، وجود ندارد.

استراتژی‌های گوناگونی برای شکستن تابوها وجود دارد. برخی افراد برای تابوشکنی راهکارهایی رادیکال برمی‌گزینند. جنبش فِمِن‌ها، که شروع آن توسط چند کنش‌گر زن  اهل اوکراین بود و اکنون در پاریس مستقر است، نمونه‌ای از این نوع رویکرد به مبارزه با تابوهاست. آن‌ها برای اعتراض به مواردی نظیر توریسم سکس، نهادهای مذهبی، تبعیض جنسی و هموفوبیا بدون لباس در مکان‌های عمومی ظاهر می‌شوند. جنبش آن‌ها به‌مرور در سطح کشورهای دیگر هم گسترش پیدا کرد. به‌تازگی در ایران هم زنی به نام موژان محمدطاهر با انتشار عکس‌های خود از حضورِ بدون لباس در چند محله‌ی تهران گامی مشابه را در این راستا برداشته است.

رویکرد دیگری که میان افراد مختلف وجود دارد و به‌عنوان نمونه می‌توان از آن یاد کرد، رویکرد اصلاحات به این موضوع است. با این نگاه، پیش‌روی به‌سوی هدف به‌صورت تدریجی صورت می‌گیرد و اصلاح در زمینه‌های گوناگون است که منجر به تغییری کلی در طول زمان می‌شود. چونین رویکردی را می‌توانیم نزد یک‌سری سازمان‌های فارسی‌زبان خارج از ایران ببینیم، که با طرح موضوع‌ها و تابوهای مرتبط با زنان سعی در افزایش آگاهی جامعه دارند تا این درک جدید از هستی، در خون جامعه جریان پیدا کرده و تبدیل به عمل‌هایی در سطح‌های گوناکون شود.

افراد جامعه، با هر رویکردی که دارند، اگر بتوانند با آگاهی بیشتر از الگوهای فکری خود به شناخت تابوهای ذهنی دست یافته و در راه تغییر آن‌ها گام بردارند، بزرگ‌ترین قدم‌ها را به‌سوی رهایی، آزادی و شادی بیشتر خود و جامعه برداشته‌اند. البته رسیدن به این شناخت، راهی‌ست که باید با اراده و شوق آن را هموار کرده و از سختی‌های آن عبور کرد.

افراد، بسته به روحیه‌ی فردی‌شان و هم‌چونین این‌که هرکدام چه برداشتی از اجتماع دارند، انتخاب می‌کنند که چه موضعی نسبت به تابو برگزیند. انتخاب فرد هرچه باشد، کمک‌گرفتن از دیگران، گروه‌ها و سازمان‌هایی که در زمینه‌های مرتبط فعالیت می‌کنند و رویکرد مشابهی نسبت به آن تابوی خاص دارند، گزینه‌ی بسیار مناسبی است. هم‌چونین مطالعه‌ی کتاب‌های مختلف در این زمینه می‌تواند بسیار راه‌گشا باشد.

در پایان موضوعی که باید در این زمینه به‌خاطر سپرد این است که به‌طور معمول، تابوها قدمتی طولانی دارند و این امر نشان‌دهنده‌ی آن است که نمی‌توان قدرتِ تابو را دست‌کم گرفت. بنابراین نباید به‌راحتی دل‌سرد شد، بلکه باید برای رسیدن به آزادی در این راه، با ایمانی راسخ در برابر این قدرت ایستاد.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله