چه عامل‌هایی موقعیت اجتماعی زن را در جامعه‌ی ایران و درون جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی با خطر مواجه می‌کند؟

  • جرم‌انگاری در قوانین مجازات اسلامی برای رابطه‌های خارج از شرع و عرف.
  • سرکوب هر نوع شیوه‌ی زیستی و مراقبت از پیروی زیست «دگرجنسگرامحوری» توسط دولت و جامعه.
  • آموزش‌های دینی بر محور کانون خانواده‌ی سنتی پدرسالار که در مدارس و رسانه‌های دولتی تبلیغ می‌شود.
  • بازتولید کلیشه‌های تبعیض‌آمیز در خانواده و درون جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی.

چند نکته که نباید از یاد برد;

  • در قوانین اسلامی ایران، در عمل، حق تصمیم‌گیری از زن گرفته شده است. علاوه‌بر‌این، بدن فرد زن‌زاده‌شده هم طبق همین قانون، در تملک مرد است. به‌این‌ترتیب، در محیط اجتماعی و در محیط کار، نه‌تنها برابر نیست بلکه امکان ابراز خواسته‌هایش هم از او گرفته‌ شده است، چه برسد به برابری جنسیتی…
  • مسیر برون‌آیی / آشکارسازی و مقاومت، با وجود این سرکوب‌ها بسیار دشوار خواهد بود.
  • در بازتولید نقش‌ها و کلیشه‌های تحمیلی که در درون جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی هم وجود دارد. زن همجنسگرا، دوجنسگرا و هر فرد زن‌زاده‌شده‌ی در شمار اقلیت‌های جنسی، نمی‌تواند یک‌تنه در مقابل این سرکوب سازمان‌یافته‌ی دولتی و بازتولید آن در خانواده و جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی  بایستد.
  • این سرکوب و خشونت، پی‌آمدهای عظیمی را چون پی‌آمدهای روحی، جسمی و حتا جانی به‌همراه دارد.
  • سازمان‌های آموزشی و روحانی‌ها، به تداوم و قدرت‌گیری این استبداد که از سوی دولت اعمال می‌شود، یاری می‌رسانند و ابزار دردست در مسیر رسیدن به هدفشان، رسانه‌های جمعی، تلویزیون، سینما و مدارس و مکان‌های مذهبی هستند که بر ترویج دین و کلیشه‌های دگرجنسگرامحور و نگاه مصرفی بر تن و نیروی کار تمرکز دارند.
  • این روند ادواری، خود را با جامعه‌ی مصرفی در نظام جهانی‌شده‌ی سرمایه‌داری همگام می‌سازد  که خود را در ماسک دین پنهان کرده است.
  • عواقب تحمیل جامعه‌ی دگرجنسگرامحور به آن‌جا می‌رسد که شریک جنسی فرد هم، فرد را از شکستن مرزهای مرسوم باز می‌دارد.
  • هنجارهای پذیرفته‌شده که خود را در قوانین بازنمایی و اجرا می‌کنند، فرد را به این تصور نزدیک می‌کند که می‌بایست ‌هم‌چون جامعه‌ی دگرجنسگرامحور، یکی نقش زن و دیگری نقش مرد را در رفتار جنسی و اجتماعی بروز دهند.

مسلمن یک‌تنه نمی‌توان به مبارزه در جهت تحقق حقوق انسانی با دولت سرمایه‌داری دینی و سپس جامعه و در آخر، خانواده بر خواست و از این‌جاست که می‌بینیم که خروج زن از دایره‌ی تسلط و مالکیت بر او و نقش‌های تحمیلی چقدر دشوار خواهد بود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله