در مجله‌ی آن‌لاین روت (The Root) کُرد جفرسون (Cord Jefferson) پرسشی مرسوم را مطرح کرد: اگر همجنسگرایان زن، همجنسگرایان مرد، دوجنسگراها، تراجنسیتی‌ها و افراد کوییر بخواهند از جانب اکثریتِ دگرجنسگرا پذیرفته شوند، چرا طوری لباس می‌پوشند و رفتار می‌کنند که غیرقابل‌پذیرش، غیرقابل درک و بیش‌فعال جنسی (hypersexual) محسوب می‌شود؟ پیوند

این پرسش سنگینی قابل توجهی دارد، چون افراد ال‌جی‌بی‌تی (LGBT) و کوییرها به جنگ با کلیشه‌های مربوط به این‌که همه‌ی وقتشان صرف رابطه‌ی جنسی می‌شود و هم‌چنین کلیشه‌هایی که آسیب‌زاتر است (مانند تمایل جنسی به بچه‌ها) ادامه می‌دهند. جفرسون به تصویرهای کنشگران حقوق مدنی سیاه‌پوست اشاره می‌کند که کت و شلوار و دامن پوشیده‌اند و این پیام روشن را می‌دهند که سیاه‌پوست‌ها همانند افراد نژادهای دیگر، مردمی خوب، اخلاقی و خوش‌سیما هستند که لیاقت مقدار مشابهی از موفقیت و خوشحالی را دارند.

چیزی که احتمالن جفرسون نمی‌داند، این است که کنشگران همجنسگرا پیش‌تر از آن رویکرد دل‌گیر شده‌اند- کنشگران همجنسگرادوست (Homophile) در دهه‌ی ۵۰ میلادی. کنشگرانِ روبه‌روی کاخ سفید را با لباس‌هایی محافظه‌کارانه و مناسب جنسیت بیولوژیکی‌شان به یاد بیاورید. جانشینان آن‌ها این استراتژی یکپارچه‌خواهان (assimilationist) را به چالش کشیدند، درست مانند وقتی‌که پلنگهای سیاه چیزی را به چالش کشیدند که به‌عنوان استراتژی‌های یک‌پارچه‌خواهی کنشگران حقوق مدنی دیدند. چیز مشترک میان کنشگران آزادی همجنسگرایی و ملت کوییر با پلنگهای سیاه فهم این است که سازوکاری که کنشگران یک‌پارچه‌خواهی در آن کار می‌کنند، هیچ‌وقت برابری کامل را به آن‌ها ارزانی نخواهد داشت. اگرچه جنبش ال‌جی‌بی‌تی (LGBT) معاصر به مقدار خیلی زیادی به‌دنبال یک‌پارچه‌خواهی است که در سازوکار سرکوب‌گر موجود به‌دنبال فضا و برابری است، فرهنگ ال‌جی‌بی‌تی (LGBT) و کوییری که ما می‌شناسیم، قدرت خود را در به‌چالش‌کشیدن استانداردهای هنجارهای دگرجنس‌خواهانه‌ی رابطه‌ی جنسی، جنسیت، گرایش جنسی، روابط، سبک‌وسیاق و تفریح می‌یابد. یکی از چالش‌های قابل‌توجه هنجارهای دگرجنسگرایی فرهنگ دِرَگ (drag) است. با به‌چالش‌کشیدن انتظارهای سرکوب‌گرایانه‌ی مربوط به جنسیت و سبک‌وسیاق، افراد ال‌جی‌بی‌تی (LGBT) و کوییر انتظارهای سرکوب‌گرانه‌ی مربوط به روابط، رابطه‌ی جنسی و گرایش جنسی را به چالش می‌کشند.

در حال حاضر، احتمالن برابری ازدواج، بزرگ‌ترین مساله برای حقوق ال‌جی‌بی‌تی‌ها و کوییرها است. من شماری از افراد ال‌جی‌بی‌تی و کوییر را می‌شناسم که در جنبش برابری ازدواج شرکت نکرده‌اند چون آن را در مسیر اشتباهی می‌بینند – چونین تاکیدی بر دستیابی به نهادی که تا الان سرکوب‌گر و انحصارطلب بوده است، ثمره‌اش در آینده برابری بزرگ‌تری برای اجتماع‌های ال‌جی‌بی‌تی و افراد کوییر نخواهد بود و بر مساله‌های دیگری (مانند جنسیت‌زدگی، نژادپرستی، اختلاف طبقاتی) که اجتماع‌های ال‌جی‌بی‌تی را به ستوه آورده است، تاثیر نخواهد گذاشت. اگر این موضوع واضح نیست [باید بگویم] که من نیز چونین نقطه‌نظری دارم. با این‌که من از نزدیک جنبش برابری ازدواج را دنبال می‌کنم و یک مدافع قوی برای اعطای دستیابی این حق به زوج‌های هم‌جنس هستم، ازدواج را درحال‌حاضر به‌عنوان اولیت اصلی‌مان نمی‌بینم. اما چیزی است که باید برای فرهنگ افتخار میان ال‌جی‌بی‌تی‌ها و کوییرهایی که ازدواج را محترم می‌شمارند گفته شود. با بازی‌کردن با جنسیت، به مفهوم سنتی و محافظه‌کارانه‌ی در حال انفجار آن، افراد ال‌جی‌بی‌تی و کوییر دارند محدودیت‌های ازدواج را سست می‌کنند.

برای نمونه، یک زوج غیرهم‌جنس در نیویورک ازدواج کردند: (پیوند به منبع) اما از آن‌جایی که کیمبا نِلسون (Kimbah Nelson)، با این‌که هویت خود را یک زن تراجنسی می‌داند، به‌صورت رسمی از جانب این ایالت زن به حساب نمی‌آید و جیسون اِستِنسون (Jason Stenson) مرد است، ایالت مجوز ازدواجشان را به این دلیل که درحال‌حاضر جواز ازدواج برای زوج‌های هم‌جنس صادر نمی‌شود، لغو کرد. اگر نِلسون با رضایت در راه تغییر جنس خود بود تا به‌عنوان یک زن در ایالت شناخته شود، آن دو می‌توانستند به‌صورت قانونی ازدواج کنند – هرچند که هنوز هر دو درکی سنتی نسبت به ازدواج را که به شکل «یک مرد و یک زن» است، به چالش می‌کشیدند.

در راه رژه‌ی افتخار تابستانه‌ی منطقه‌ی کلمبیا (DC)، مادرم از من درباره‌ی پرسشی که جفرسون مطرح کرده بود پرسید. در آغاز به او طعنه زدم و او را به حسودی‌کردن به این‌که به قدر کافی با جنسیت و گرایش جنسی‌اش احساس راحتی نمی‌کند تا در رژه‌ی افتخار همجنسگرایان شرکت کند متهم کردم، اما وقتی او دوباره پافشاری کرد و پرسید که چطور ال‌جی‌بی‌تی‌ها و افراد کوییر انتظار احترام دارند درحالی‌که از جشن‌های رنگین و جنسی لذت می‌برند، من به او گفتم که این «بیلاخ» ما به‌سمت هنجار دگرجنسگرایی است. به‌منظور دستیابی به آزادی کامل جنسی، افراد ال‌جی‌بی‌تی و کوییر باید استانداردهای سرکوب‌گر هنجارهای دگرجنس‌خواهانه را به چالش بکشند. پذیرش به چه درد ما می‌خورد اگر ما هنوز مجبور باشیم طبق قوانین اکثریت دگرجنسگرا بازی کنیم؟ آیا این یک برابری حقیقی است؟ من این‌طور فکر نمی‌کنم. درنتیجه، من می‌گویم که ما نیاز داریم تا با بیشترین رنگ ممکن و کم‌ترین لباس ممکن، برای خودمان جشن بگیریم. راهپیمایی باید تاجایی‌که ممکن است نشانه‌هایی را از همجنسگرایی و مبدل‌پوشی داشته باشد. ما می‌توانیم کت و شلوار و کروات و دامن زوری را برای دادگاه‌ها و کنگره‌ نگه داریم.

پیوند به منبع

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله