۱: نزدیک به هشت سال از زمانی می‌گذرد که گروهی از فعالان حقوق اقلیت‌های جنسی گرامی‌داشت اولین جمعه‌ی مرداد هر سال را برای ابراز بودن و شادبودن پیشنهاد دادند. یک خاطره‌ی جمعی با یک بیانیه شکل نمی‌گیرد، اما می‌تواند با یک بیانیه، یک پیشنهاد، یک اتفاق یا یک فریاد حتا آغاز شود و این مرور زمان است که آن را قوام می‌دهد.

حالا می‌شود گفت که آرام‌آرام داریم صاحب یک روز برای اقلیت‌های جنسی می‌شویم. روزی که می‌تواند نه نام ثابتی داشته باشد و نه برنامه‌ی ثابتی. به نام‌های مختلف خوانده شود و به بهانه‌های مختلف کاری در آن صورت بگیرد. این روز هیات موسس به‌معنای رایج آن را ندارد. هیات امنا ندارد که به آن جهت‌گیری بدهد. هیات مدیره ندارد که برای آن تصمیم بگیرد. تنها یک پیشنهاد بود، یک بیانیه، یک اتفاق یا یک فریاد که امروز فرصتی برای ما، همه‌ی ما، شده است که به بهانه‌ی آن، حرکت تازه‌ای بکنیم و خون تازه‌ای در رگ‌هایمان جریان بگیرد. این روز می‌توانست هروقت دیگر هم باشد اما کارکردش شاید همین بود. یک تلنگر، یک یادآوری، یک هل و یا یک تشویق برای حرکت. حالا داریم صاحب روزی می‌شویم که باید برای آینده‌اش تصمیم‌گیری کنیم. نه این‌که لزومن به یک تصمیم مشترک برسیم. تصمیم‌های کوچکی را می‌گویم که در درون خودمان می‌گیریم. این‌که چه حسی به این روز یا داشتن روزی برای ابراز وجود داریم و می‌خواهیم با آن چه کنیم.

۲: بگذاریم نام مشخصی نداشته باشد. هرکسی هرطوری که خواست صدای‌اش کند. من شاید ترجیح بدهم که به‌جای «روز ملی دگرباشان ایرانی» بگویم «روز اقلیت‌های جنسی ایران» یا «روز رنگین‌کمانی‌ها» یا هر نام دیگری. قرار نیست که در همه‌چیز توافق داشته باشیم. بگذاریم مرام مشخصی هم نداشته باشد.

ما هنوز در آغاز آزمون و خطا ایستاده‌ایم و هزاران اتفاق کوچک، تاریخچه و الگوی بزرگی برای کسانی خواهند بود که از پی ما می‌آیند. هر اتفاق کوچکی که امروز بیفتد می‌تواند جنبش فردا شود. یک مهمانی، یک گزارش، یک آشکارسازی در دوره‌ای که ما زندگی می‌کنیم، می‌تواند سنت امیدبخشی برای دوستان آینده‌مان باشد. کافی است به این فکر کنیم که چه کاری می‌توانیم به‌تنهایی یا به همراهی افراد دیگر انجام بدهیم. عصر ارتباطات هم امکان‌های زیادی برای ما مهیا کرده است و هم مسوولیت‌های زیادی را بر دوش ما گذاشته است. شاید کم‌تر از دو دهه از پیداشدن راه‌های ارتباط جهانی می‌گذرد و ساده‌انگارانه است که فکر کنیم این دو دهه برای تجربه‌کردن و یافتن، کافی است.

پس از ما هم کسان دیگری خواهند آمد که تجربه می‌کنند، خطا می‌کنند، یاد می‌گیرند و یاد می‌دهند. تجربه‌های کوچک خودمان را داشته باشیم و آن را با هم به اشتراک بگذاریم.

۳: هر سال یک ایده‌ی جدید یا تکمیل یک ایده‌ی قدیمی و اصلاح آن، می‌تواند یک پله‌ی جدید باشد. این‌که درجا نزنیم، این‌که بتوانیم این جریان را پویا و درحرکت نگاه داریم، وابسته به این است که راه‌های تازه را کشف کنیم و ایده‌های تازه را به این جریان تزریق کنیم. طوری که بتوانیم هرسال یک گزارش به خودمان بدهیم. همه‌ی گزارش‌هایی که خودمان به خودمان می‌دهیم، در مجموع، گزارش‌هایی هستند که فعالان حوزه‌ی کوییر به جامعه‌ی اقلیت‌های جنسی و جنسیتی می‌دهند.

کارهای کرده و نکرده‌ را می‌شود در یک بازه‌ی سالانه سنجید. سال‌روزهای مختلف می‌توانند سررسید حساب و کتاب سالانه‌ی ما باشند. روز اقلیت‌های جنسی هم می‌تواند سال‌روز حساب و کتاب فعالیت‌هایی باشد که در حوزه‌ی اقلیت‌های جنسی و حوزه‌های مرتبط صورت می‌گیرد. نه این‌که به قضاوت دیگران بنشینیم یا گزارش مکتوبی داشته باشیم. همین‌قدر که به خودمان بتوانیم گزارش بدهیم کافی‌ است. اگر داشتن یک روز، بهانه‌ای برای نگاه به گذشته نباشد، یا به‌عبارتی، اگر آن‌چه که در طول یک‌ سال، بر ما گذشته است، معنایی نداشته باشد، این بازه بی‌ثمر است. داشتن یک روز خاص به‌تنهایی ثمری ندارد اگر چیزی عوض نشده باشد.

۴: باید دایره‌ی مخاطب‌هایمان را گسترده کنیم. از گفت‌وگوی درونی بین فعالان حقوق اقلیت‌های جنسی رد بشویم و به گفت‌وگو با فعالان اجتماعی و سیاسی حوزه‌های دیگر بپردازیم. باید این گفت‌وگوی درونی را بیرونی‌تر کنیم. این گفت‌وگو فقط بین اقلیت‌های جنسی نیست. این گفت‌وگویی است که می‌تواند تصویرهای تازه‌تری از جنس، جنسیت و گرایش جنسی به دگرجنسگرایان بدهد. تصویرهایی که بر چهارچوب‌های سنتی مهر باطل بزند و بی‌چهارچوبی تازه‌ای را بسازد. گفت‌وگویی که شاید سال‌ها طول بکشد، اما قرار است روزی را بیاورد که نیاز به روز اقلیت‌های جنسی فقط یک خاطره باشد. روزی که هیچ انتخاب جنسی‌ای، اقلیت به‌شمار نیاید.

اولین جمعه‌ی هر مرداد، برایمان یک روز تازه باشد نه سالگرد روز دیگری.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله