ما تلاش کردیم!

با تمام نیرو، ضعف‌ها و قوایی که داشتیم تلاش کردیم و در حد خود موفق بودیم.
ما راه‌رفتن را دوباره آموختیم تا به بهترین شکل ممکن کنار هم باشیم. بهترین جمع سالیان اخیر ایرانیان را در مورد حقوق‌بشر رقم زدیم، فرقی نمی‌کرد که همجنسگرا بودیم یا دگرجنسگرا یا هرچیز دیگر، ما کنار هم در رژه‌ی افتخار قایق‌های آمستردام بودیم بدون توجه به اسامی و جعبه‌ها. آن‌چیزی که جامعه ساخته بود تا ما را از هم جدا کند ما با نیروی عشق و به یاری اعجاز امید در هم شکستیم.

https://youtu.be/wQT5DVs7T5M

قایق‌ران هلندی‌تبار قایق ایران پس از گذر از مسیر کوتاهی بدون هیچ دلیل موجهی از راندن قایق خودداری کرد. تلاش ما و هم‌چونین پلیس آمستردام و سازمان افتخار آمستردام برای جلب رضایت قایق‌ران برای ادامه‌ی مسیر به نتیجه نرسید و قایق ایران در جایی میانه‌ی راه و حتا قبل از قسمتی که دوربین‌های پخش زنده حضور داشتند، از حرکت باز ایستاد. این اتفاق اولین‌بار در تاریخ بیست‌ساله‌ی رژه‌ی افتخار قایق‌ها در آمستردام رخ داده‌است که قایقی از حرکت بازایستاده است.

ایرانیان برای نخستین‌بار در کنار هم برای برابری حقوق اقلیت‌های جنسی ایستادند. اما دست‌هایی در کار است که ما ‌به‌تنهایی از پس آن برنمی‌آییم، دست‌هایی که حتا رقص را در رژه‌ی افتخار آمستردام ممنوع می‌کند، دست‌هایی که لبخند را می‌کشند، دست‌هایی که فریاد ما را در گلو خفه می‌کنند و نمی‌خواهند که ما دست‌های همدیگر را بگیریم. و می‌خواهند که ما آن دیگری را که از ما می‌ترسد طرد کنیم و در کنار هم روزی را آن‌چونان که هستیم نگذرانیم. ما صادق هستیم و می‌خواهیم آزاد و برابر باشیم. اما این مساوی خواست دست‌های پنهانی نیست.
ایران در رژه‌ی افتخار قایق‌ها در آمستردام اولین تجربه‌ی منحوس جمهوری اسلامی ایران بود که با دخالت خود تنها قایقی را که پس از تجربه‌ی بیست‌ساله‌ی این رژه از خط منحرف کرد را رقم زد. این، معنی عمیقی را در خود پنهان داشته است. یعنی این‌که ما هنوز طناب داری را که دور گردنمان همیشه بوده‌است را باید احساس کنیم. آن‌ها می‌خواهند که ما احساس کنیم حتا فرسنگ‌ها دور از وطن این طناب دار جدا نشده است.
حضور ما سیاست ماست. اشک‌هایی که امروز ریخته شد، قلب‌هایی که به درد آمد و بدن‌های رنجوری که می‌خواستند یک روز را در کنار هم برابر و آزاد و رها زیست‌ کنند، بی‌جواب نخواهند ماند.
حکومت جمهوری اسلامی ایران امروز مرز مشخصی بین ما و خود کشید. و ما این مرز را بین خود و دیگری سال‌هاست که می‌شناسیم. مرزی که سال‌هاست قتل‌ عام‌ها می‌کند و سال‌هاست خط‌کشی‌ها می‌کند. مرزی که ملتی را در احتضار و احتجار نگاه می‌دارد. امروز دست این حکومت آشکارا در شهر آزاد آمستردام هلند نمایان شد و قلب هزاران دوستار برابری حقوق انسان‌ها و شرافت بشر را به‌دردآورد.
اشک‌ها ریخته شد، غصه‌ها خورده شد، چراکه اولین حضور ایرانیان و شاید بزرگ‌ترین آن در رژه‌ی افتخار اقلیت‌های جنسی با چیزی شبیه به شکست مواجه شد، اما اگر قرار بود ما یک روز را گرامی بداریم و در راستای تحقق حقوق اقلیت‌های جنسی فقط همین یک روز را گرامی ‌بداریم، آن روز از ما دریغ داشته شد و باعث شد که حالا ما سالیان سال در پی‌ این روز ایستادگی کنیم و روزگار جمهوری اسلامی ایران را در این زمینه سیاه کنیم.
این اول راه نبوده است ولی نقطه‌ی عطفی در تاریخ است آن‌چونان‌که قتل خون‌بار فریدون فرخزاد بود.
شاید لازم بود بفهمیم که ما فقط برای یک جامعه و فقط برای یک پدر و مادر تلاش نمی‌کنیم، بلکه برای آزادی بشر و آزادی حق اختیار بر بدن که یک آزادی سیاسی است در حال مبارزه‌ایم.
اگر امروز مرز جمهوری اسلامی مشخص است، مرز ما نیز بیش از هر روز دیگر مشخص است. شما ما را دشمن می‌شمارید و ما را برنمی‌تابید حتا در جایی دور از مرزهایی که ایران می‌نامید. این نشان از خط‌کشی مشخصی‌ است که روزی ترور‌های بی‌شماری در سرتاسر دنیا کرد.
ما ایستاده‌ایم. بالاتر و مشخص‌تر و رساتر. این شمایید که هرروزه پایین‌تر و پایین‌تر و منفور‌تر خواهید شد. و این دنیا است که در نهایت قضاوت خواهد کرد و نه خدایی که شما به نامش هرآن‌چه که می‌خواهید می‌کنید، قلب‌ها می‌شکنید و خون‌ها می‌ریزید.
اگر تابه‌امروز از در سیاست با شما به گفتار ننشسته‌ایم به این دلیل نبوده‌است که ما سیاسی نبودیم و یا دیکتاتوری جمهوری اسلامی را به رسمیت می‌شناختیم، اما از امروز خط ما با شما مشخص‌تر است. جمهوری اسلامی باید برود.

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله